ماسوله دومین شهر تاریخی زنده جهان بعد از شهر ونیز در ایتالیا...
| ||
هَنی بامَه محرٌم, می دیلِ غُصٌه بیگیفتِه می چُم ِ آب رِوانَه، تِرَرِه یا ایمام حسین [ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 4:40 عصر ] [ edi ]
این یک داستان واقعی از یک روز کاملا بد برای یک مرد امریکایی است : مرد خسته و کوفته از سر کار به خانه برگشته بود, قصد داشت موتور سیکلت خود را در جای همیشگی اش پارک کند که دستگیره کلاچ رها شد و موتور با سرعت زیادی به حرکت در امد مرد بیچاره که هول شده بود خود را به دست سرنوشت سپرد و با صورت به در شیشه ای پشت اشپزخانه برخورد کرد... زن که در حال پخت و پز بود دید که شوهرش در اشپز خانه افتاده و سروصورتش زخمی است چند متر ان طرف نیز موتور او در حالی که روشن بود در کنار حمام دیده می شود زن با دیدن این صحنه با اورژانس تماس گرفت و یک امبولانس برای بردن مرد نگون بخت به خانه او امد. مرد به همراه پزشکان اورژانس به بیمارستان منتقل شد, پس از چند ساعت که پزشکان سروصورت مرد را پانسمان کردند او راهی منزل شد, به محض رسیدن تصمیم گرفت یک دوش اب گرم بگیرد و خستگی یک روز بد را از تن به در کند او بی انکه متوجه باشد چه خطری در کمینش است با همان سیگار روشن وارد حمام شد. سیگار از گوشه لبش به زمین افتاد,در این لحظه بنزینی که از باک موتور به زمین حمام ریخته بود شعله ور شد و مرد را سوزاند, زن بازهم به اورژانس زنگ زد و همان امبولانس برای بردن مرد مراجعت کرد. هنگامی که ماموران اورژانس قصد داشتند مرد را به داخل امبولانس ببرند یکی از انها شرح ماجرا را از زن پرسید, پس از توضیحات زن دو مامور اورژانس خنده شان گرفت و مرد بیچاره از برانکارد رها و نقش زمین شد, پزشکان اعلام کردند که یک دست و مچ پای مرد هم در این حادثه شکست!!!!!! [ شنبه 90/9/5 ] [ 10:59 عصر ] [ edi ]
شماره تلفن فوریت های پلیس در ایالات متحده امریکا 911 است. روزی پلیس های مستقر در یکی از مراکز امنیتی متوجه تماسی با شماره 911 شدند. به محض اینکه اپراتور تلفن را برداشت و گفت: اداره پلیس بفرمایید شخصی که پشت خط بود گوشی را قطع کرد!!! طبق قوانین جاری در امریکا پلیس حتی در این صورت باید با ردیابی شماره تلفن تیمی را به ان محل اعزام و از صحت و سلامت شماره گیرنده اگاهی پیدا کند. بر این اساس یک ماشین پلیس به محلی که تماس از انجا گرفته شده بود اعزام شد... با انجام تحقیقات نامحسوس پلیس فهمید که در یک متل دور افتاده تعدادی قاچاقچی برای رد و بدل کردن مواد مخدر به صورت جدا از هم چند اتاق کرایه کرده اند. در میان این قاچاقچیان یک تبهکار احمق نیز وجود داشت ... او به جای اینکه از طریق تلفن اتاق خود داخلی 119 که شماره قاچاقچی اصلی را بگیرد شماره 911 را گرفته بود!!! پلیس پس از بازداشت قاچاقچیان لقب خنگ ترین تبهکار را به این مرد اعطا کرد. [ شنبه 90/9/5 ] [ 1:0 عصر ] [ edi ]
برای سالها با خود فکر می کردم که چرا این قدر خسته ام. چرا خوابم کم است و فشار کار بر روی شانه هایم زیاد است. اکنون پس از مدت ها فهمیدم که چرا خسته هستم. الان می دانم که من زیادی کار کرده ام. می پرسید چرا برایتان شرح می دهم. جمعیت کشور من 273 میلیون نفر است: 140 میلیون نفر باز نشسته شده اند این بدان معناست که 133 میلیون نفر مشغول به کارند. از این تعدا 85 میلون نفر در مدرسه در حال درس خواندن هستند و این یعنی 48 میلیون نفر کار می کنند. در این حال 29 میلیون در سازمان های فدرالی کار می کنند که اصولا در انجا کاری برای انجام نیست. 19 میلیون نفر می مانند از این تعداد 2 میلیون و 800 هزار نفر به عراق رفتند تا صدام را بکشند. 16 میلیون و 200 هزار نفر می مانند که کار کنند. 14 میلیون و 800 هزار نفر در ادارات دولتی کار می کنند که انجا هم همه بیکارند. یک میلیون و 212 هزار نفر برای کار باقی می مانند. از این تعداد یک میلیون و 211 هزار و988 نفر هم در زندان هستند. پس دو نفر برای کار کردن وجود داشت. یکی من که این داستان رو سر هم کردم و یکی تو که این داستان را خواندی!!!! [ پنج شنبه 90/9/3 ] [ 10:27 عصر ] [ edi ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |